اين عكس نتيجه مفت خوري و مال مردم خوري قرائتي و ديگر غارت گران  ايران است.

چطور مي شود يك نماينده ي مجلس كمتر از 24 ساعت خبر تجاوز در استخري در تهران را تاييد و سپس تكذيب ميكند. به روشني پيداست در اين حكومت طاعون زده اسلامي اين دست ناهنجاري ها يك شبه زاييده نشده. اين شرارت ها پيشينه اي سي ساله دارد.با نگاهي دقيق تر به خبرهاي تجاوز در جاي جاي ايران بايد بدانيم چه كسي از اين موضوع بهره ميبرد. اكثر فرامين متحجرانه توسط خامنه اي و بيت او توسط مشتي روانپريش به نام امامان جمعه خوانده مي شود.و به مسئولين اجرايي نظير نيروي انتظامي ابلاغ مي شود. اخبار تجاوز به نواميس درست زماني مطرح مي شود كه طرحي به نام مبارزه با بد حجابي در حال اجراست.طرحي كه طي اين 30 سال به شكل مختلف همه ساله اجرا شده و البته ناكام بوده. اما نكته ي مهمي كه بايد به ان اشاره كرد بهره بردن حكومت است از اين فضا. قطعا حكومت مستبدي چون نظام ولايت فقيه سعي كرده همواره با افكار عمومي بازي كند. جامعه را دست خوش ترس و التهاب قرار دهد . اين خبرها به اين منظور در جامعه پخش مي شوند تا خانواده ها دچار ترس شوند و فرزندان خود را كمتر به بيرون از محيط خانه بفرستند. فاطمه اليا هم رسالت ننگينش كه همان بازي با افكار مردم است را انجام ميدهد. حكومت متجاوز گر اسلامي خود باعث به وجود امدن اين ناهنجاري ها در جامعه است. و همواره سعي بر اين دارد جامعه را پر كند از ترس و وحشت

بربریت سالهاست در کشور اهورایی ما می تازد . با تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها این بربریت و تحجر اسلامی تثبیت خواهد شد.

جنسیت فریبی بیش نیست !من وقتی زن خواهم بود…
که تو باور داشته باشی مردی!!

آقای مهدوی، عضو مجلس خبرگان رهبری تعاریفی از آقای خامنه‌ای ارائه کرده است که :آقا بعضی اوقات از من پول قرض می‌کنند. با اینکه وجوهات و پول‌های زیادی در اختیار ایشان است؛ اما یک ریال برای استفاده‌های شخصی مصرف نمی‌کنند. گاهی احتیاج پیدا می‌کنند، از من پول قرض می‌کنند تا بعد بتوانند قرضشان را بدهند.». ایشان در ادامه سخنان
گفتند حتی دیده شده اقا شبانه به پارک لاله میروند و برای پس دادن بدهی هایشان در چمن ها دو لا شده و خرگوش میگیرند.

تو بگو گناهم چيست و من اعتراف مي كنم؛ اينجا ايران است!

برگرفته از فیسبوک جملات بیاد ماندنی( نرگس)

امشب در برنامه نود بدون در نظر گرفتن حرفهای علی دایی که قطعا همه چیز را وارونه جلوه خواهد داد. به صداقت حبیب کاشانی علیرقم اینکه در سیستمی کار میکنم که سراسر دروغ است افرین میگویم. چقدر خوب است ما با صداقت حرف بزنیم.
من برای علی دایی به عنوان یک هوادار احترام میگذارم. اما مطمئنم روزی که ایشان را برای سر مربی تیم ملی انتخاب نکردند گفت: اقایان هر کس در این سیستم لابی بیشتری داشته باشد سرمربی تیم ملی میشود. و روزی که خودش دست بر قضا با همین لابی گری اعمال نفوذ سر مربی تیم ملی شد گفت من با خدا لابی کردم!
حبیب کاشانی مدیر صادقی است که در پرسپولیس موفق بود همین برای یک ایرانی که در سیستمی سراسر دروغ زندگی میکند کافی است.

تکلیفمان با مزدوران و جیره خواران حکومت معلوم است. روی سخنم با کسانی است که در شهری جهنمی و پادگانی که قدم به قدمش پر بود از نیروهای سرکوب گر و میان جمیعت مردمش سگان وحشی ولایت و لباس شخصی که تنها میتوانستی از کفش هایشان فهمید که امده اند چه توقعی میتوان داشت از سند و مدرک. اگر امده بودی اگر مادرانی که دست فرزندانشان را گرفته بودند میدیدی انقدر بی انصافی نمیکردی. قرار نبود امروز اتفاقی رخ دهد. اصلا مگر قرار است حکومتی که 30 و چندی سال است با هزاران هزار سرمایه که ریشه دوانده یک دو ساله بتواند از بینش برد؟ چرا ما ملتی هستیم که همیشه همان ابتدای راه به پایان میرسیم؟ ایران فقط تهران است؟ چرا کلاه خود را قاضی نمیکنید. این همه از ملت مصر و سوریه تونس را چماق کردیم و بر سر جنبش مقدسمان زدیم که بگوییم انها توانستد و ما نه؟ ایا زمان ان نرسیده دست از کودکانه و احساسی سخن گفتن دست برداریم و چشم ها را بازکنیم. به سایت های اجتماعی سری بزنید. از فیسبوک و تویتر. بروید ببینید ملت سوریه چطور جای حرف زدن تلاش کردند. بروید ببینید فیسبوک ما ملت را. ادمی میماند حیران. گویی هیچ اتفاقی در این ویران سرا نمی افتد. هر روز و هر لحظه شاهد از دست دادن عزیزی هستیم. بروید ببینید کداممان در شبکه های اجتماعی خبری را درج میکنیم. وای بر ما که حاضر نیستم در محیط مجازی هم خبر رسانی کنیم. راه سخت و درازی در پیش داریم. به جای کم لطفی در حق کسانی که امروز بدون منت و هیچ چشمداشتی به خیابان ها امدن و خطر را به جان خریدند حمایت کنیم تا امید در دلهایمان زنده بماند. به امید ازادی ایران عزیزمان

جناب خاتمی عزیز هر باور و اعتقادی دارید برای ما ملت محترم است. همان طور که مهندس موسوی عزیز به باور قلبی اش خمینی را نیک میداند. اما همان طور که خودتان به درستی گفتید این ملت راهش را پیدا کرده. نتنها از خواسته هایش کوتاه نمی اید بلکه خواهان یک فصل جدیدی است که نه ارمانش امام باشد و نه سر انجامش انقلاب اسلامی. جناب خاتمی عزیز روی سخن با شما و تمامی دوستان شما و هر ان کسی که همچنان فکر میکنید این انقلاب سرانجامش اسایش و عزت ملت است و میتوان ان را اصلاح کرد. همان طور که بانی این نظام و انقلاب در بهشت زهرای سال 57 گفت پدران ما حق انتخاب حکومت را برای ما نداشته اند و اشتباه کرده اند ما نیز به پیروی از همان سخن خواهان به پایان رسیدن این جبری هستیم که 30 سال است بر ما گران امده. جناب اقای خاتمی یک بار هم شده با دوستان خود خلوت کنید و از خود سوال کنید ایا یک نظام با 30 سال زمان نباید کارنامه اش را به ملت ارائه دهد؟ ایا بعد از 30 سال این کارنامه به ما چه نشان میدهد؟ جز فقر و فلاکت و بدبختی و یاس و نا امدی به اینده؟ چرا با ما ملت هم صدا نمیشوید در بازگشایی این راه عظیم که باور و مرامش نه امام بلکه ازادی است و سر انجامش دمکراسی و نه انقلاب اسلامی؟ جناب خاتمی قطعا تا اخرین نفس برای احقاق حقوق از دست رفته ی 30 ساله خود مبارزه خواهیم کرد تا رسیدن به حاکمیتی که قدرت از بالا به پایین و از پایین به بالا دست یک نفر باشد و بس. و ان ملت ایران.

محمد جواد لاریجانی پیش از ظهر چهارشنبه در نشست تخصصی حقوق بشر با بیان اینکه برخی از تعهدات و احکام در حقوق بشر سازمان ملل با احکام ایران مغایرت دارد، گفت: به عنوان مثال غرب در تفسیر حق داشتن شریک برای زن و مرد در خانواده می گوید مرد یا زن می توانند غیر از غیرهم جنس، هم جنس را هم به عنوان شریک انتخاب کنند و احتمالا بر اساس این تفسیر در آینده یک گربه هم می تواند با یک انسان ازدواج کند.

لاریجانی اظهار داشت: در مثال دیگری می توان گفت که غرب و حقوق بشر غربی می گوید شلاق شکنجه است در حالیکه در تفسیر ما شلاق برای مجرمی که حکمش شلاق است تنبیه و مجازات است. حال اگر در زندانی در ایران شکنجه ای انجام شود کاری غیر قانونی است و تخلف در هر دستگاهی وجود دارد ولی غربی ها به جای 100 ضربه شلاق 50 سال زندان می کنند و می گویند که این شکنجه نیست.

مشاور قوه قضائیه با بیان اینکه برخی از معاهدات غرب را بحث حقوق بشر پذیرفته ایم ولی این دلیل نمی شود که تفسیر آن را به عهده غربیها بگذاریم، گفت: غرب می گوید هر انسان می تواند دین خود را عوض کند و یا دین جدید را تبلیغ کند ولی در ایران آزادی دین وجود دارد و دین بهائیت که اصلا دین نیست پیروان آن در ایران آزادانه زندگی و تجارت می کنند و پول خوبی هم به جیب زده اند ولی همین بهائی ها حق تبلیغ دین خود را ندارند و در ایران ممنوع است. در این مورد از امام خمینی هم پرسشی شد که ایشان گفتند ادیان در ایران بر اساس قرارداد شهروندی زندگی می کنند ولی حق تبلیغ ندارند.